مراقبت های بابایی
وای که این بابات من و کشت تو این حاملگی از ترس اینکه از دستت بدیم خیلی مراقبم بود همش میگفت این کار و بکن این کار و نکن
این و بخور اون و نخور
اینجوری راه نرو
اینجوری نخواب
خلاصه خیلی نگران بود ولی خدا عمرش بده توی ۴ ماهی که من ویار داشتم خیلی بهم لطف کرد و خیلی خسته شد از کار و خواب و خورد و خوراک افتاده بود طفلی منم خجالت زدش بودم و هستم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی