نازنین زهرا عزيز مننازنین زهرا عزيز من، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

چراغ زندگیمون

تازگيها

1392/5/13 5:28
نویسنده : نجمه
367 بازدید
اشتراک گذاری

تازگي ها ياد گرفتم با کوچکترين نوايي که از هر جا پخش بشه دستامو ميارم بالا و دست ميزنم نظر بقيه کو جلب من شد اونوقت شروع مي کنم به تکون دادن بدنم و دستام و ناناي کردن .تازه يه عالمه هم همراهي پيدا ميکنم .

تازگيها ياد گرفتم دستم و از وسايل خونه ول کنم و براي چندثانيه شايدم کمتر رو پاهام بدون کمک بايستم ولي مي افتم اما ميدونم من ميتونم بالاخره همين روزا اين کار و براي مدت طولاني انجام ميدم ..

تازگي ها ياد گرفتم انگشتاي دستم و ميگيرم به اين معني که لي لي حوضه مخونم .ياد گرفتم چشم و بيني زبونم و نشون ميدم .

تازگي،ها با کوچکترين اخم مامان بغض ميکنم و گريه ميکنم.

تازگيها ياد گرفتم از تخت و مبل و پله پايين ميان .

تازگيها دالي موشه کردن  و خيلي خوب بلد شدم سرم  و ميزارم زمين و بدنم و ميدم بالا  و دالي بازي مي کنم .

تازگي ها مي رم پشت در حموم  و آ بو مي گم يعني حموم مي خوام .

تازگيها ياد گرفتم اشاره مي کنم و با انگشت اشاره و شصتم هر چيزي و از زمين بر ميدارم راست ميزارم تو دهنم مامان بهم ميگه جارو برقي هوشمند.

تازگي ها رفتم اتليه و عکس قشنگ گرفتم تازگي ها فهميدم زن داييم که رو صورتش بيني داره تو شکمش يه ني ني دارهذ.

تازگي ها يه چيزايي مي گم مثل :

آبو=آب

دادي=دالي

ب ب= به به

د د =دد

إده=بده

ج ج=جوجو

او=کو؟

ايس=شير

 

أ=عوض

چش=چشم

هل=دل

أس=دست

آب=تاب 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)